جورج کلیجورج کلی George Kelly (۱۹۰۵-۱۹۶۶م)، از روانشناسان آمریکایی بود. وی در شکلگیری حرفه روانشناسی بالینی در طول رشد سریع آن بعد از جنگ جهانی دوم نیروی عمدهای بود. کلی را مهمترین و مشهورترین فرد در زمینه روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology) میدانند. او عمدتا با نظریه سازه شخصی (Personal Construct Theory) شهرت دارد. فهرست مندرجات۲ - مکتب روانشناختی جرج ۳ - دانشمندان و مکاتب موثر و متاثر از جرج ۴ - نظریهها و مفاهیم جرج ۴.۱ - نظریه سازه شخصی ۴.۲ - آزمون خزانه سازه نقش ۴.۳ - انسان سالم ۴.۴ - بیماری روانی ۴.۵ - دیدگاه انسانشناختی ۴.۶ - ایجاد تغییر در رویکرد اثباتگرایی ۵ - روش تحقیق جرج ۶ - انتقادات بر مبانی روششناختی جرج ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - معرفی اجمالیجورج کلی در سال ۱۹۰۵ در ایالت کانزاس آمریکا به دنیا آمد. [۱]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۶.
[۲]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۱۹۵.
والدین او که عقاید مذهبی خاصی داشتند به او که تنها فرزند خانواده بود محبت و رسیدگی زیادی میکردند.او در ۱۳سالگی به دبیرستانی در شهر ویچیتا رفت و در سال ۱۹۲۶ مدرک لیسانس خود را در فیزیک و ریاضیات از کالج پارک واقع در شهر پارکویل، ایالت میسوری دریافت کرد. اما علاقه او از علوم به مسایل اجتماعی تغییر یافت. کلی مدت کوتاهی در مقام مهندس کار کرد و بعد در یک کالج کارگری در مینیاپولیس به شغل معلمی پرداخت. بعداً در انجمن بانکداران آمریکا آموزگار شد و درسهای شهروندی را به مهاجران میآموخت. وی سپس وارد دوره فوق لیسانس شد و مدرک خود را در جامعهشناسی تربیتی از دانشگاه کانزاس واقع در شهر لارنس دریافت کرد. کلی پیشنهاد کاری را در کالجی واقع در ایالت آیووا قبول کرد و درسهای مختلفی را در آنجا تدریس کرد. [۳]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۶.
آموزش حرفهای کلی در سال ۱۹۲۹ که موفق به دریافت بورسی از دانشگاه ادینبورگ واقع در اسکاتلند شد تغییر کرد. در طول سالی که او آنجا بود، مدرک لیسانس خود را در آموزش و پرورش دریافت کرد و به روانشناسی علاقمند شد. او برای تحصیل در دوره دکترا در دانشگاه ایالتی آیووا به ایالت متحده برگشت و در سال ۱۹۳۱ دکترای خود را گرفت. طی جنگ جهانی دوم، کلی به نیروی دریایی آمریکا پیوست و بهعنوان روانشناس در اداره پزشکی و جراحی واقع در واشنگتن دی سی به خدمت مشغول شد. زمانی که جنگ در سال ۱۹۴۵ خاتمه یافت، به مدت یک سال در دانشگاه مریلند تدریس کرد و بعد به عضویت هیئت علمی دانشگاه ایالتی اوهایو درآمد و در آنجا به مدت ۱۹ سال به تدریس، اصلاح کردن نظریه شخصیت خود، و اجرای پژوهش مشغول شد. کلی همچنین در دانشگاههای سرتاسر دنیا درباره نحوهای که نظریه سازه شخصی او را میتوان برای حل کردن تنشهای بینالمللی به کار برد، سخنرانیهایی ایراد کرد. در سال ۱۹۶۵ مقام استادی را در دانشگاه براندیز پذیرفت ولی پس از مدت کوتاهی در سال ۱۹۶۶ درگذشت. کلی در شکلگیری حرفه روانشناسی بالینی در طول رشد سریع آن بعد از جنگ جهانی دوم نیروی عمدهای بود. او چندین مقام باافتخار را در این رشته کسب کرد که ریاست بخش بالینی و مشاوره انجمن روانشناسی آمریکا و ریاست هیات مدیره آزمایندگان در روانشناسی حرفهای از آن جمله بودند. [۴]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۸-۳۹۷.
۲ - مکتب روانشناختی جرجاو در کلاسهای درس روانشناسی نمیفهمید فِلِشی که محرک را به پاسخ وصل میکرد برای چه بود؛ او هیچگاه آن را درک نکرد! این رفتارگرایی سنتی که رویکردی آزمایشی به روانشناسی داشت نتوانست علاقه وی را برانگیزد. کلی روانکاوی را نیز بررسی کرد. او چنین نوشت: «یادم نمیآید که کدام یک از کتابهای فروید را سعی داشتم بخوانم، ولی این احساس ناباوری را به یاد میآورم که هر کسی میتوانست چنین مطالب بیمعنایی را بنویسد و خیلی کمتر آن را منتشر کند.» [۵]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۶.
جرج کلی را مهمترین و مشهورترین فرد در زمینه روانشناسی شناختی (Cognitive Psychology) میدانند. این مکتب بر اساس این واقعیت نضج گرفته که انسان موجودی برخوردار از قابلیت تفکر است. [۶]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۱۹۵.
اما برخی معتقدند روانشناسی شناختی بعد از نظریه کلی به وجود آمد، نظریه او تاثیر ناچیزی بر این جنبش داشت. نظریه کلی را در بهترین حالت میتوان پیشدرآمد روانشناسی شناختی امروزی دانست. [۷]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۵.
اما به هرحال این مطلب مسلم است که جرج کلی در تلاش برای گشودن راه تازهای برای تبیین فرایندهای روانشناختی در برابر رفتارگرایی حاکم، فرانظریهای پیشنهاد کرد که خود، آن را سازهگرایی نامید. [۸]
خسرو باقری و زهره خسروی، نظریههای روانشناسی معاصر (به سوی سازهگرایی واقعگرایانه)، تهران، علم، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۶۵.
۳ - دانشمندان و مکاتب موثر و متاثر از جرجبرخی منابع الهامْبخش، که در تکوین مفاهیم اساسی نظریه کلی [۹]
خسرو باقری و زهره خسروی، نظریههای روانشناسی معاصر (به سوی سازهگرایی واقعگرایانه)، تهران، علم، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۶۶-۱۶۵.
نظریات ابتکاری کلی بر دیدگاههای روانشناسان نسل خود و نسلهای بعد، تاثیر و نفوذ فراوانی برجای نهاده، [۱۰]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۱۹۶.
که تاثیر او در زمینه مکتب شناختی، از آن جمله است.۴ - نظریهها و مفاهیم جرجکلی را بیشتر به عنوان یک شخصیتشناس میشناسند. برخی [۱۱]
ن. ک: کریستنسن یان، واگنرهاگ،هالیدی سباستین، روانشناسی عمومی، ابولقاسم بشیری و دیگران، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۵، چاپ اول، ص۵۸۸.
از رویکرد او تعبیر به رویکرد پدیدارشناسانه به شخصیت میکنند و برخی نیز تعبیر به "مکتب پدیدارشناسی" کردهاند، [۱۲]
پاشاشریفی، حسن، ارزشیابی شخصیت، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۵، چاپ نهم، ص۴.
و البته این مکتب، زیرمجموعه مکتب شناختگرایی خواهد بود.۴.۱ - نظریه سازه شخصینظریه سازه شخصی (Personal Construct Theory)؛ کلی نظریه شخصیت بینظیری را به وجود آورد که از نظریههای دیگر به دست نیامده یا بر آنها متکی نیست. این نظریه از اطلاعات کاربست بالینی وی پدیدار شده [۱۳]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۴۱۵.
و به نظریه سازههای شخصی شهرت دارد. این نظریه به شکل علمی، در قالب یک اصل موضوع اساسی و ۱۱ اصل تبعی ارایه شده است. [۱۴]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۹.
بر اساس دیدگاه سازهگرا، آدمی دسترسی مستقیم به واقعیت ندارد، بلکه سازههای وی همواره میان او و واقعیت حایل میشود. و ذهن نه چون آینهای منفعل بلکه چون منبع فعالی است که به ادراکها، مفاهیم، احساسات و سایر امور روانی ما شکل میبخشد. [۱۵]
خسرو باقری و زهره خسروی، نظریههای روانشناسی معاصر (به سوی سازهگرایی واقعگرایانه)، تهران، علم، ۱۳۸۷، چاپ اول، ص۱۷۱.
کلی معتقد بود هر کسی یک رشته سازههای شناختی (Cognitive Constructs) را درباره محیط به وجود میآورد. یعنی ما رویدادها و روابط اجتماعی زندگی خود را طبق یک سیستم یا الگو تعبیر کرده و سازمان میدهیم و بر اساس این الگو درباره خودمان و افراد دیگر و رویدادها پیشبینیهایی کرده و از این پیشبینیها برای هدایت کردن پاسخها و اعمالمان استفاده میکنیم. [۱۶]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۳۹۴.
بنابراین، او معتقد بود برای شناختن شخصیت ابتدا باید الگوهای و سازههای شخصی او را بشناسیم، [۱۷]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ ۲۳، ص۱۰۳.
و هرچه این دیدگاهها (نظامهای سازهای) که به کار میبریم بیشتر به هم شبیه باشند، از نظر روانی بیشتر شبیه به هم خواهیم بود. بر مبنای این اصل کلی، او یازده اصل پیرو را مطرح میکند: ساخت، فردیت، سازمان، دوگانگی، انتخاب، گستره، تجربه، نوسان، جامعهطلبی، تجزیه، اشتراک. [۱۸]
آقا یوسفی، علیرضا و دیگران، روانشناسی عمومی، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۳۹۱-۳۹۰.
۴.۲ - آزمون خزانه سازه نقشآزمون خزانه سازه نقش؛ کلی برای برملا کردن سازههایی که در مورد افراد مهم در زندگی خود به کار میبریم آزمون خزانه سازه نقش (Role Construct Repertory Test) (REP) را ابداع کرد. [۱۹]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۴۰۸.
۴.۳ - انسان سالمانسان سالم از نظر کلی؛ کلی روانشناس بالینی بوده و از نظر او انسان سالم چهار صفت دارد: الف) خود را مطلق نمیداند و دوست دارد اعتبار ادراکات خود را دیگران نقد و بررسی کنند و مدام خود را مورد مداقه قرار میدهد. ب) اگر به نادرستی سازههای ذهنی خود واقف شود قدرت تغییر و به دورافکنی اشتباهات را دارد. ج) طالب رشد، تکامل و یادگیری تجربههای نو است. د) ظرفیت ایفای نقشهای پیچیده در جامعه را دارد و دیدگاه افراد مقابل خود یعنی بین افراد جامعه را هم درک میکند. [۲۰]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۲۰۴.
۴.۴ - بیماری روانیدیدگاه کلی درباره اختلالات روانی با اکثر روانشناسان دیگر متفاوت است! و اختلال روانی را عبارت از استفاده از سازههای ذهنی نادرستی میداند که ناکارآمدی آنها به اثبات رسیده است و بیماری روانی را ناکارآمدی سیستم سازهای ذهن انسان میداند. [۲۱]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۲۰۴.
۴.۵ - دیدگاه انسانشناختینظر کلی درباره انسان چنین است: بشری که پیشرفت او در کنترل و پیشبینی وقایع جهان اطرافش با روشنی و عظمت میدرخشد، شامل همه انسانهای اطراف ماست که در زندگی روزمره میبینیم! اهداف و مقاصد انسانهای معمولی هم در اساس با دانشمندانی یکی است. فرضیه اصلی کلی این است که هر فرد از اصل یک دانشمند (Scientist) است. [۲۲]
شاملو، سعید، مکتبها و نظریهها در روانپزشکی، تهران، رشد، ۱۳۸۲، چاپ هشتم، ص۱۹۶.
کلی خاطرنشان میکند که روانشناسان خود را انسان منطقی و دانشمند دانسته اما آزمودنیهای خود را به صورتی در نظر میگیرند که عملکرد منطقی ندارند، با همه نوع سایقهای متضاد برانگیخته میشوند یا قربانی نیروهای ناهشیار هستند. [۲۳]
کریمی، یوسف، روانشناسی شخصیت، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۹، چاپ ۲۳، ص۱۰۳.
اما از نظر کلی، هیچ تفاوت ساختاری بین مردم عادی و دانشمندان نیست؛ و هریک از ما همانند دانشمندان که نظریهها و فرضیههایی را میسازند الگوهای خود را میآفرینیم و جهان را چون آنان که با انجام دادن آزمایشهایی در آزمایشگاه نظریه خود را آزمایش میکنند، در چارچوب همین الگو درک میکنیم. [۲۴]
آقا یوسفی، علیرضا و دیگران، روانشناسی عمومی، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور، ۱۳۸۶، چاپ اول، ص۳۸۹.
نظریه شخصیت کلی با انکار جبرگرایی تاریخی، برداشت خوشبینانه و حتی دلپذیری از ماهیت انسان ارایه میدهد. کلی انسانها را به صورت موجوداتی منطقی در نظر داشت که قادرند سازههایی را تشکیل دهند تا از طریق آنها دنیا را در نظر بگیرند. او معتقد بود که ما خالق سرنوشت خود هستیم نه قربانی آن و میتوانیم در صورت لزوم با اصلاح کردن سازههای قدیمی و تشکیل دادن سازههای جدید تغییر کنیم. ما متعهد نیستیم مسیری را دنبال کنیم که در کودکی یا نوجوانی تعیین شده است و رویدادهای گذشته تعیینکننده رفتار زمان حال ما نیستند. ما اسیر تجربیات جنسی اولیه، یا طرد والدین نیستیم و تحت کنترل نیروهای زیستی غریزی یا ناهشیار نیز قرار نداریم. [۲۵]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۴۰۷-۴۰۶.
۴.۶ - ایجاد تغییر در رویکرد اثباتگراییایجاد تغییر در رویکرد اثباتگرایی مبتنی بر پارادایم نیوتنی؛ سازهگرایی در تقابل با اثباتگرایی قرار دارد که بر اساس آن، امور واقع در دسترس مسقیم فرد در نظر گرفته میشود. فرانزلا (۱۹۸۸) اظهار میکند که نظریه سازههای شخصی، معارضهای اساسی با برداشت نیوتنی از علم را در قلمرو روانشناسی فراهم آورده است. طبق نظر فرانزلا، کلی دیدگاه نیوتنی را به این نحو زیر سوال قرار داد که نشان داد ما در علم مشغول بر هم انباشتن ذرات واقعیتهای کشت شده نیستیم که گمان کنیم از این انباشت به حقیقت نایل میشویم. به طور مشابه، وارن اظهار میکند که فرانظریه کلی، در طرد اثباتگرایی، با تحولات اخیر در معرفتشناسی هماهنگ بوده است. در مباحث معرفتشناختی معاصر، این نکته گاه بر حسب نقشی که مدلها و الگوهای علمی (Paradigm) در علم بازی میکنند مطرح شده و گاه از حیث جنبههای سیاسی و اجتماعی حاکم بر فضاهای علمی مورد نظر قرار گرفته است. طبق نظر فایرابند (Paul Karl Feyrabend)، نکته کلیدی در فهم کار علمی، نظم و قانون نیست، بلکه هرج و مرج تئوریک (Theoretical Anarchism) است. او استدلال کرده است که چیزی به نام "روش" معین برای علم وجود ندارد، بلکه در قلمرو علم، به کارگیری هر روشی رواست. آنچه فایرابند کوشیده است نشان دهد این است که مهمترین منبع مؤثر بر علم، در فضاهای فرهنگی و اجتماعی قرار دارد نه در روشی از پیش تعبیه شده در پیکره علم. مشابهت کلی در این مورد را آن دانستهاند که وی افراد آدمی را همچون دانشمندان در نظر میگیرد که دستاندرکار تفسیر چیزهایی هستند که میخواهند آنها را مطالعه و بررسی کنند. به عبارت دیگر، مشاهده یا رفتار فارغ از سازههای تفسیرکننده وجود ندارد، که این نوعی رویکرد تفهمی به علوم انسانی است. [۲۶]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۱۷۲-۱۷۱.
[۲۷]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۱۶۶.
۵ - روش تحقیق جرجروش مصاحبه بر اساس "نگرش زودباور"؛ روش اصلی ارزیابی کلی، مصاحبه بود. او چنین نوشت: «اگر نمیدانید که در ذهن یک نفر چه میگذرد، از او بپرسید؛ ممکن است به شما بگوید!» کلی با اختیار کردن چیزی که آن را "نگرش زودباور" نامید اظهارات درمانجو را در سطح ارزش ظاهری آن قبول داشت و معتقد بود که این بهترین راه برای مشخص کردن سازههای فرد است. او همچنین میدانست که امکان دارد فرد عمداً دروغ بگوید یا رویدادهای بیانشده را تحریف کند. با این حال، آنچه درمانجو میگوید باید محترم شمرده شود، حتی اگر کاملاً آن را باور نکنیم. [۲۸]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۴۰۸.
۶ - انتقادات بر مبانی روششناختی جرجاشکال شده است که دیدگاه وی روی جنبههای عقلانی و منطقی عملکرد انسان تمرکز دارد و به جنبه هیجانی توجهی نکرده است. برداشت کلی از انسان به صورت وجودی که حال و آینده را به طور منطقی میسازد، با تجربیات روزمره روانشناسان بالینی که نمونههای افراطی رفتار انسان را شاهد هستند نمیخواند. به نظر میرسد که موجود منطقی کلی، آرمانی و انتزاعی است نه واقعی. اشکال روششناختی دوم این است که همانطور که برداشت زیگموند فروید از شخصیت، از رویارویی او با بیماران روانرنجور طبقه متوسط اهل وین به دست آمد که نمونهای تحریف شده و نابیانگر را از ماهیت انسان به او ارایه دادند، دیدگاه کلی نیز (چون برخی دیگر روانشناسان) عمدتاً به جوانان شمال مرکزی امریکا محدود بود که در جریان روشن کردن سیستم سازهای بودند تا به آنها کمک کند با زندگی دانشگاهی کنار بیایند. [۲۹]
دوان شولتز و سیدنی آلن شولتز، نظریههای شخصیت، یحیی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، ۱۳۸۹، چاپ هفدهم، ص۴۱۶-۴۱۵.
۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «جورج کلی»، تاریخ بازیابی ۹۷/۱۲/۱۳. ردههای این صفحه : اساتید علوم روانشناسی | روان شناسان ایالات متحده آمریکا | روانشناسان آموزشی | روانشناسان اجتماعی | روانشناسان قرن 20 (میلادی)
|